مقاله ترجمه شده درباره اثر متقابل سرپرستی سو استفاده گرایانه و مبادله رهبر-عضو بر سکوت کارکنان – سال 2015
مشخصات مقاله:
عنوان فارسی مقاله:
رییس بد همه چیز را با خود می برد: چگونه اثر متقابل سرپرستی سو استفاده گرایانه و مبادله رهبر-عضو بر سکوت کارکنان تاثیر می گذارد
عنوان انگلیسی مقاله:
The bad boss takes it all: How abusive supervision and leader–member exchange interact to influence employee silence
کلمات کلیدی مقاله:
سرپرستی سو استفاده گرایانه، مبادله رهبر- عضو (LMX)، خستگی عاطفی، سکوت، منابع
مناسب برای رشته های دانشگاهی زیر:
مدیریت
مناسب برای گرایش های دانشگاهی زیر:
مدیریت منابع انسانی، مدیریت اجرایی و مدیریت استراتژیک
وضعیت مقاله انگلیسی و ترجمه:
مقاله انگلیسی را میتوانید به صورت رایگان با فرمت PDF از باکس زیر دانلود نمایید. ترجمه این مقاله با فرمت WORD – DOC آماده خریداری و دانلود آنی میباشد.
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
توسعه تئوری و فرضیات
تئوری حفاظت از منابع (COR)
سرپرستی سو استفاده گرایانه و خستگی عاطفی
نقش واسطه گرانه LMX
روش ها
نمونه و روش
شاخص ها
سرپرستی سو استفاده گرایانه
مبادله رهبر-عضو
خستگی عاطفی
سکوت
متغیر های شاهد
راهبرد تحلیلی
نتایج
پیامد های کاربردی
محدودیت ها
مسیر هایی برای تحقیقات آینده
در نهایت
نتیجه گیری
قسمتی از مقاله انگلیسی و ترجمه آن:
Introduction
The past decade has witnessed a considerable academic and public interest in abusive supervision given its increasing occurrence in the workplace (Tepper, 2007; Whitman, Halbesleben, & Holmes, 2014). Introduced by Tepper (2000, p. 178) as a dark-side leadership behavior, abusive supervision captures “subordinates’ perceptions of the extent to which their supervisors engage in the sustained display of hostile verbal and non-verbal behaviors, excluding physical contact”. Such hostile behaviors include angry tantrums, public criticisms, and inappropriately assigned blame. Abusive supervision has incurred huge hidden costs to the organization in terms of increased counterproductive work behaviors and decreased organizational citizenship behaviors (see Martinko, Harvey, Brees, & Mackey, 2013 for a review). Current literature has also conceptualized such form of supervision as a salient workplace stressor that has detrimental psychological impacts on abused employees (Aryee, Sun, Chen, & Debrah, 2008; Chi & Liang, 2013; Whitman et al., 2014).
مقدمه
دهه گذشته، شاهد توجه و علاقه وافر دانشگاهیان و نیز عموم مردم به سرپرستی سوء استفاده گرایانه به ویژه به دلیل وقوع گسترده این پدیده در محل کار بوده است( تپر 2007، وایتمن، هالبسلبن و هولمز 2014). سرپرستی سوء استفاده گرایانه که به عنوان رفتار رهبری منفی و تاریک توسط تپر(2000، صفحه 178) مطرح شد، به معنی” ادراکات زیر دستان ازمیزان نشان دادن رفتار های کلامی و غیر کلامی خصمانه به جز تماس و برخورد فیزیکی توسط سرپرستان ” تعریف می شود. این رفتار های خصمانه شامل کج خلق و عصبانیت، انتقادات عمومی، و سرزنش نا به حق می باشد. سرپرستی سوء استفاده گرایانه هزینه پنهان قابل توجهی را روی دست سازمان ها از حیث افزایش رفتار های غیر مولد در سرکار و کاهش رفتار های شهروندی سازمانی گذاشته است ( به مارتینکو، هاروی، بریس و مک کی 2003 مراجعه کنید). مطالعات و منابع فعلی نیز، این شکل از . سرپرستی را به صورت عامل تنش زای برجسته و مهم در محیط کار قلمداد کرده اند که اثرات روانی نامطلوبی بر روی کارکنان مورد سوء استفاده دارد( آری، سان، چن، دبراه 2008، گای و لیانگ 2013، وایتمن و همکاران 2014).